جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ |۲۸ ربیع‌الثانی ۱۴۴۶ | Nov 1, 2024
مدرسه فیضیه قم

حوزه/ نشست «مواجهه حکمای حوزه علمیه قم با فلسفه اخلاق در سده اخیر» از سلسله نشست‌های یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم برگزار شد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مجید ابوالقاسم‌زاده در نشست «مواجهه حکمای حوزه علمیه قم با فلسفه اخلاق در سده اخیر» از سلسله نشست‌های یکصدمین سال بازتاسیس حوزه علمیه قم که به همت دبیرخانه یکصدمین سال باز تاسیس حوزه قم و با همکاری معاونت پژوهش حوزه‌های علمیه برگزار شد، عنوان کرد: برای ورود به این بحث لازم است که در ابتدا مفاهیمی مانند اخلاق، علم اخلاق و فلسفه اخلاق تعریف شود.

وی در تعریف اخلاق بیان کرد: اخلاق جمع خلق یا خلوق است و به آن صفات نفسانی راسخی گفته می‌شود که به واسطه این صفات افعال به راحتی از انسان صادر می‌شود. این یک تعریف حداقلی است که فقط شامل ملکات یا همان صفات نفسانی راسخ می‌شود.

رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعة الزهرا علیهاالسلام ادامه داد: برخی از عالمان اخلاق مطرح کردند اخلاق را به مطلق صفات نفسانی تعریف کرده اند یعنی فقط شامل صفات راسخ و پایدار نفسانی نمی‌شود بلکه مطلق صفات یعنی آن‌هایی که به صورت حال هستند و حالات نفسانی را تشکیل می دهند و هنوز به مرحله ملکه نرسیده اند هم شامل می‌شود.

وی در تعریف علم اخلاق اظهار کرد: علم اخلاق صفات پسندیده و افعال حسن و خوب و چگونگی اجتناب و دوری از رذائل اخلاقی را برای ما بازگو می‌کند.

به گفته حجت الاسلام والمسلمین ابوالقاسم زاده، فلسفه اخلاق علمی است که مفاهیم و گزاره های اخلاقی را تحلیل و بررسی عقلی و فلسفی می‌کند. این بررسی عقلی می تواند در قالب مباحث معناشناسی اخلاق، هستی شناسی اخلاق، معرفت شناسی اخلاق و منطق اخلاق باشد.

وی تصریح کرد: در معنا شناسی اخلاق به سوالاتی مانند اینکه آیا اساسا مفاهیم و جملات اخلاقی معنا دارند یا خیر؟ در صورت معنا داشتن، بدیهی هستند یا نظری؟ پاسخ می دهد. هستی شناسی اخلاق به سوالاتی مانند اینکه مفاهیم و جملات اخلاقی منشا واقعی دارند و ما به ازای واقعی دارند یا صرفا اعتباری اند و برخاسته از سلائق فردی و توافقات جمعی هستند، پاسخ می دهد.

حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسم زاده در رابطه با پیشینه فلسفه اخلاق گفت: مباحث فلسفه اخلاق را در طول تاریخ تفکر فلسفی و عقلی را در علم کلام، اصول فقه، فلسفه و منطق داشتیم اما دانش فلسفه اخلاق را به صورت مستقل نداشتیم و به صورت پراکنده در علوم مختلف اسلامی و اندیشه اسلامی حضور داشته است.

وی افزود: سده اخیر حوزه علمیه قم، این مباحث را به صورت مستقل و متمرکز آرا و آثار علامه طباطبایی و شاگردان ایشان مشاهده می کنیم و تا پیش از ایشان در قالب مباحث اصولی، منطقی و کلامی مطرح می شد.

استاد فلسفه اخلاق با بیان اینکه مرحوم علامه طباطبایی در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقاله‌ای را به عنوان ادراکات اعتباری اختصاص می‌دهد، گفت: شهید مطهری علاوه بر پاورقی که به اصول فلسفه می زند و دیدگاه استادشان را مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد. همچنین کتاب دیگری به عنوان نقدی بر مارکسیسم بحث اطلاق و نسبیت اخلاقی را مطرح می کند و در کتابی مستقل به فلسفه اخلاق می پردازد.

وی اظهار کرد: مرحوم علامه مصباح یزدی که در خلال آثار متعددی به بحث فلسفه اخلاقی پرداختند که از جمله آن‌ها اخلاق در قرآن است همچنین دروس فلسفه اخلاق و فلسفه اخلاق و بررسی و نقد مکاتب اخلاقی را دارند.

رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعة الزهرا علیهاالسلام افزود: در آثار آیت الله العظمی جوادی آملی هم مباحث متنوعی از فلسفه اخلاق مطرح شده است و در جلد دهم تفسیر موضوعی قرآن که به مبادی اخلاق در قرآن اختصاص دارد، دیدگاه های عمده فلسفه اخلاقی شان در آن جا مطرح شده است.

وی اضافه کرد: مرحوم مهدی حائری یزدی در کتاب کاوش های عقل عملی و آیت الله العظمی سبحانی در کتاب حسن و قبح عقلی یا پایه های اخلاق جاویدان نظراتشان را بیان کردند.

حجت‌الاسلام والمسلمین قاسم زاده در رابطه با دیدگاه های معرفت شناسی اخلاق گفت: در دوران معاصر مسأله شکاکیت و نسبیت اخلاقی که منجر به نسبیت در رفتار می‌شود بیشتر مطرح شده است، زیرا برای برای پاسخ گویی به شبهه نسبی گرایی اخلاقی است که در غرب نهادینه شده و به دنبال این است که در رفتار جوامع اسلامی نیز ایجاد کنند تا هرکسی آن طور که تشخیص می‌دهد عمل کند.

وی ادامه داد: مرحوم علامه طباطبایی نظریه ای با عنوان اعتباریات دارند که بعد از وی مورد نقض و ابرام های متعددی قرار گرفته است. برخی با این نظریه سعی کردند که نسبی گرایی اخلاقی را استفاده کنند که با نگاه هستی شناسانه، اعتباریات برخاسته از سلایق فردی و توافق‌های جمعی است از واقعیت نشات نمی گیرد و اعتباری است و خاستگاه و منشاء واقعی ندارد، اما حقیقت این است که نظریه اعتباریات علامه طباطبایی کاملا برخاسته از دیدگاه واقع گرایانه است و اخلاق و باید و نبایدهای اخلاقی برخاسته از اقتضائات واقعی، امور تکوینی و مصالح و مفاسد واقعی است.

رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعة الزهرا علیهاالسلام تاکید کرد: واقع گرایی در این جا به معنای واقع گرایی حداکثری است، یعنی برای جملات اخلاقی منشا واقعی داشته باشیم هم کفایت می‌کند و لازم نیست ما به ازا واقعی داشته باشیم. مثلا کتاب ما به ازای واقعی دارد و می‌توان آن را در دست گرفت اما عدالت دیدنی و در دست گرفتنی نیست اما منشا واقعی دارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین قاسم زاده عنوان کرد: نسبی گرایی اخلاق به این معنا است که هیچ حکم اخلاقی ثابت و مطلق نداریم بلکه همه احکام اخلاقی متغییر، نسبی و تابع زمان و مکان هستند.

وی با بیان اینکه مطلق گرایی دو قسم دارد، اظهار کرد: مطلق گرایی حداکثری بیان می‌کند هیچ حکم اخلاقی تغییر نمی کند اما مطلق گرایی معتدل و میانه بیان می کند برخی از احکام ثابت و تابع شرایط واقعی هستند ومانند خوب بودن عدالت؛ اما برخی از احکام دیگر تغییر می‌کند اما تابع شرایط عینی و واقعی است و به صورت دل بخواه نیست.

رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعة الزهرا علیهاالسلام با بیان اینکه بر اساس این تعاریف دیدگاه علامه طباطبایی واقع گرای حداکثری و مطلق گرای معتدل است، افزود: همه شاگردان علامه طباطبایی گزاره های اخلاقی را یقینی می‌دانند در نوع بدیهی، نظری، وجدانی، اولی و... متفاوت هستند. شهید مطهری فطری می‌داند اما این فطری به معنای افلاطونی نیست که انسان از بدو تولد خوب و بد را می‌داند بلکه فطریات به معنای اولیات به این معنا است که وقتی انسان به مرحله درک و تصور اجزا و مفاهیم رسید خود به خود تصدیق می‌رسد.

حجت‌الاسلام والمسلمین قاسم زاده در معنای دیگر فطری گفت: فطریات یعنی یک قیاس خفی در ذهن ایجاد می‌شود و می تواند حکم به حسن و قبح افعال کند. در نظر برخی از بزرگان، فطری به معنای گرایش هم هست یعنی انسان ها فطرتا میل و گرایش به انجام خوبی دارند.

استاد فلسفه اخلاق اشاره به اینکه به علم حضوری هم بیان کردند، بیان کرد: برخی از وجدانیات دانستند. وجدانیات علم حصولی است اما قضایایی است که حاکی از علم حضوری است. یعنی انسان در درون خودش مستقیما خوبی و بدی برخی از افعال را تشخیص میدهد.

وی گفت: آیت الله مصباح یزدی (ره) معتقد است که اخلاق هیچ گزاره بدیهی ندارد و همه گزاره های اخلاقی، نظری هستند باید اثبات شوند، اصل عدالت مانند اصل علیت است و هر معلولی علت دارد. عدالت واجب است مانند هر معلولی علت دارد و از قضایای حقیقیه است و قضیه حقیقیه در حکم قضایای شرطیه است یعنی اگر معلولی در خارج باشد نیاز به علت دارد و لزوما ثابت نمی‌کند که معلولی در خارج وجود دارد و وجود معلول در خارج را باید اثبات کرد.

رئیس پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعة الزهرا علیهاالسلام یادآور شد: در سده اخیر حوزه علمیه قم رشد تصاعدی و تکاملی در فلسفه اخلاق داشته است و هرچقدر حرکت کردیم کامل تر شده است.

انتهای پیام

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha